دریافته
ایم که برای حیات باید با هم باشیم ، همه به یک قصد ، سینما ، آنهم برای
نسلی که خاطرات مشترک دارند ، دغدغه مشترک دارند ، مقصد مشترک دارند ، حتا
نام اولین فیلم هایی که دیده اند یکی ست ، نام اولین کتاب های که خوان
ده اند ، اولین شعرها ، اولین ...
ما در همین خزان روزهای سال نود و یک تصمیم گرفتیم یکی شویم ، در سایه یک
نام و نشان ، به قصد تجربه اندوزی های گروهی ، کلنجارهای گروهی ، خون دل خوردن های گروهی و سرانجام یک محصول گروهی که همه به یک اندازه در تلخ و شیرینی اش سهم دارند.
سینما شهرزاد ، نامی که از میان گزینه های متعدد انتخاب شد ، شهرزادِ
خاطره انگیز ، نخستین سینمای بندرعباس ، با همه ی خاطراتی که نسل من از آن
دارد ، نخستین تجربه های فیلم دیدن روی پرده ، نخستین بلیت خریدن ها ، توی
صف بودن ها ، خوردنی ها و ...
شهرزاد باز قصد دارد برایمان قصه بگوید .
تبریک میگم مرتضا جان ب امید مانایی
آرزوی موفقیت برای شما دوستان عزیزم.
موفق و پاینده باشید
اولین فیلمی که اونجا دیدم " دونده " بود. راستی من نفهمیدم قراره چه اتفاقی تو سینما شهرزاد بیفته .
با ذره بین خوندم ! چرا فونت اینقدر ریزه :-(
سلام دوست عزیزم
سینما شهرزاد در حوزه ی تولید فیلم فعایلت خواهد کرد